زیر و زبر

روز نوشتهای من؛ اینجا میخام از زیر و زبر زندگیم، از فراز و نشیبام بنویسم. ممنونم که به من سر میزنین:)

زیر و زبر

روز نوشتهای من؛ اینجا میخام از زیر و زبر زندگیم، از فراز و نشیبام بنویسم. ممنونم که به من سر میزنین:)

موقعیت کاری

صبح یکی از دوستای لیسانسم زنگ زد و خیلی سریع راجع به یه موقعیت کاری باهام صحبت کرد. گفت که یه پروژه ی شهرداریه با این مشخصات حاضری بری کارکنی یا نه؟ والا هرچی دو دو تا چهارتا کردم دیدم با این انتخاب واحد زیبایی که داشتم و برنامه ی پخشم یا دارم میرم سر کلاس یا دارم کارامو میکنم واسه هفته ی بعد. خلاصه با اینکه خیلی دوست داشتم قبولش کنم اما درشرایط فعلی عطاشو به لقاش بخشیدم و گذاشتم این ترم هم به خوبی و خوشی برگزار بشه و از ترم بعد که دیگه تئوری ندارم و فقط و فقط پایان نامس برم سراغ کار پیدا کردن. 

بعد چن تا مشکلم داشت این کاره. اولن که طرف قرارداد با شهرداری بودی و این یعنی اینکه راحت میتونه پوولتو نده چون پارتی نداری باز تو شرکت خصوصی یه سری چیزا مشخصتره. از طرف دیگه هم محل کار منطقه ده بود و هر بار رفتن من به یه جایی که معلوم نیس چقدر قراره توش بمونم یعنی مرگ رسمن. ولی پولش بد نبود.

خلاصه که اینجوری. حالا خدا کنه از ترم بعد که بیکارم تمام موقعیتهام نسوزه و باز یه چیزی حالا نه مشابه این که حتی بهتر از این پیدا بشه برام( همگی بگین ایشالا ) اصن نمیخام خیلی بیکار و علاف باشم و همش یه کنج خونه بشینم چون مطمئنم تو این وضعیت نه تنها کار نمیکنم و درس نمیخونم که حتی دچار افسردگیم میشم 

البته فکر اینجاشو هم کردم. خب اون موقع کلاس فرانسم که سر جاشه. حالا حتمن تا پیدا شدن کار یه کلاس ورزش یا آشپزی هم پیدا میکنم و خوب سر خودمو گرم میکنم. والا این همه درس خوندیم آخرش که چی. بریم چار تا چیز خوشمزه یاد بگیریم حداقل یه موقع خونه تنها بودیم از گشنگی نمیمیریم.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.