ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
اگه بگم دارم درس میخونم و انقد سرم شلوغه که حتی نمیرسم بیام وبلاگو آپ کنم دروغ گفتم به چه بزرگی. نه که نخونم ها! ولی خب من معتقدم آدم هر وخت بخاد کاریو بکنه واسش یه راهی پیدا میکنه اگرم نخاد بهونشو. البته جمله از من نیست ولی خیلی حرف منطقی و متینیه.
خلاصه که به خودم اومدم دیدم یه هفتس هیچ خبری نیس. حتی دو تا عکس دُرُسو درمون هم نگرفتم بزارم اینجا دلم خوش باشه.
سرمو گرم کردم به کارای الکی. والا به خدا. نه به قبل از کنکور که خودمونو کشتیم ارشد قبول شیم نه به الان که سر کلاس کتاب میبرم استاد که درس میده منم میشینم رمان میخونم یا شعر! والا یه خدا. الانم که مثلن امتحاناته و کلی کار دارم میخونم اما همش دلم تاپ تاپ میزنه که زودتر برم بشینم سر بعد از پایان فریبا وفی
به قولی آدم هیچ وخت به اون چیزی که داره راضی نیست و همش دلش گیره پیش چیزای دیگه.
بعله. اینطوریاس!
ای بابا
ما موقع انتخابات 88 سر کلاس روزنامه اعتماد ملی میبردیم میخوندیم...
دقیقا اون روزهای ما هم به درس نمیگذشت اما حس خوبی بود و بنظرم خیلی رشد حاصل شده.