زیر و زبر

روز نوشتهای من؛ اینجا میخام از زیر و زبر زندگیم، از فراز و نشیبام بنویسم. ممنونم که به من سر میزنین:)

زیر و زبر

روز نوشتهای من؛ اینجا میخام از زیر و زبر زندگیم، از فراز و نشیبام بنویسم. ممنونم که به من سر میزنین:)

دوست

دلم یه دوست خوب میخاد. ازون دوستیای بی غل و غش که هیشکی دنبال ثابت کردن من بهترم من با کلاس ترم نیست. مثله این یکی!

موقعیت کاری :)))

یه بنده خدایی هم با سرچ موقعیت کاری رسیده به وبلاگ من

جا داره که الان خودش بره تو افق محو شه

والا 

دلگیری الکی

همیشه تو ذهنم یه سوالایی هست که دوس داشتم از بقیه بپرسم اما نشده. مثلن یکی ازین سوالا اینه که بفهمم بقیه هم ازین حالتا دارن که الکی یهو دلشون بگیره و هر چی فک کنن نفهمن علت ناراحتیشون چیه؟ من اصن آدم ناراحت و غمگینی نیستم ولی بعضی وختا اینجوری میشم میرم تو فاز دِپ. مثل همین الان

پی نوشت کاملا بیربط!: خیلی وخته دلم میخاد یه پست ویرایش نشده همینجوری بزنم. نمیشه. نمیدونم چرا. دلم تنگ شده واسه بچم

وبلاگ مرا صدا می زند آن هم چه صدا زدنی!

اگه بگم دارم درس میخونم و انقد سرم شلوغه که حتی نمیرسم بیام وبلاگو آپ کنم دروغ گفتم به چه بزرگی. نه که نخونم ها! ولی خب من معتقدم آدم هر وخت بخاد کاریو بکنه واسش یه راهی پیدا میکنه اگرم نخاد بهونشو. البته جمله از من نیست ولی خیلی حرف منطقی و متینیه. 

خلاصه که به خودم اومدم دیدم یه هفتس هیچ خبری نیس. حتی دو تا عکس دُرُسو درمون هم نگرفتم بزارم اینجا دلم خوش باشه.

سرمو گرم کردم به کارای الکی. والا به خدا. نه به قبل از کنکور که خودمونو کشتیم ارشد قبول شیم نه به الان که سر کلاس کتاب میبرم استاد که درس میده منم میشینم رمان میخونم یا شعر! والا یه خدا. الانم که مثلن امتحاناته و کلی کار دارم میخونم اما همش دلم تاپ تاپ میزنه که زودتر برم بشینم سر بعد از پایان فریبا وفی 

به قولی آدم هیچ وخت به اون چیزی که داره راضی نیست و همش دلش گیره پیش چیزای دیگه. 

بعله. اینطوریاس!